چه بود این حال روز؟ مصیبت نبود. مصیبت را می شناخت. مصیبت همچون خواهر و برادر تنی با آن ها بزرگ شده بود. هرچند ناخواسته. چاره ای جز پذیرفتن آن نداشتند. مصیبت مایع آمنیوتیک زندگی شان بود. وقتی خواهرش نگاهش میکرد و از دنیایی که پیش رو داشتند حرف میزد، میتوانست مصیبت را جلوی چشمش ببیند... .
امتیاز کاربران به: آتشی درخانه
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.