آب و هوای چند روز سال داستان کوتاه

وضعیت : موجود

قیمت : 50,000 ریال

هوا گرم بود و صداي پنكه ي اتاق كناري هم اذيت ميكرد.چند بار غلت زدم وآخر سرم را چسباندم به ديوار تا خنك شوم.همان موقع چشمم افتاد به كلاه فرانسوي چهارخانه اي كه زير تخت افتاده بود.يخ كردم.كلاهي بود كه پدربزرگم هميشه ميپوشيد وحالا يك سال بعد از مرگش من زير تختش پيدايش كرده بودم....
امتیاز کاربران به: آب و هوای چند روز سال داستان کوتاه
Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.