گرمازده

وضعیت : موجود

قیمت : 160,000 ریال

  • انتشارات چشمه منتشر کرد: زیبایی او دیگر برایم دشمن قسم خورده ای نبود که بر تمام زندگی ام سایه می انداخت.در قدرتی که حضور او در جمع ایجاد میکرد ساده دلانه خودم را سهیم می دانستم.شده بودم رفیق آن مرد خوش قیافه.نوچه ای که دروازه ی برقراری ارتباط با شهسوار افسانه هاست.سانچوپانزای شکم گنده ای که برده ی زیبایی و وقار اربابش شده با این تفاوت که اربابم خیال باف نبودو دانستن همین نکته به جای اینکه از حقارتم بکاهد بر آن می افزود چون دست کم خواننده یا شنونده ی افسانه ها زمانی که با نوکر یک آدم خیال باف مواجه میشود ناخودآگاه احترامی برای او قایل است.سانچو پانزای دن کیشوت یا زاخار ابلوموف در ذات خود ارزش و احترامی دارد که نوکرهای ارباب های واقعی خواب آن را هم نمی توانند ببینند. -از متن کتاب-
آگهی را زده بودند به جدامانده ترین تیر چراغ برق که نزدیک دیواری بود که کوچه را بن بست می کرد. دیوارِ آجریِ تاب دار و رنگ ورو رفته ای که کسی اطراف آن پرسه نمی زد. چون پارک نسبتاً آرامی کنار دیوار بود، هیچ کس ترجیح نمی داد پای دیوار منتظر کسی بماند. بچه ها هم از وقتی زمین بازیِ کوچکِ توی پارک درست شد توپ های شان را به دیوار نمی کوبیدند. بعد از این که سطل زباله ی بزرگی سر آخرین کوچه گذاشته بودند کسی دیگر حتا کیسه های آشغال را هم پای دیوار ته کوچه نمی انداخت. رفتگرها برگ های زرد را جارو می کردند و پای دیوار جمع می کردند. چندبار دیده بودم باد تندی به ته کوچه می رسد و برگ ها را با خودش می برد به اتوبان پشت دیوار. انگار باد مثل یک جاروی بزرگ باری از دوش رفتگرها برمی داشت.
امتیاز کاربران به: گرمازده
Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating Star Rating

شما هم می‌توانید در مورد این کالا نظر بدهید.

برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.