جزر بود.آب رفته بود تا انتهاي مشتاها.لوله ها و كابل هاي زير اسكله پيدا شده بودند.آخرين كشتي دو هزار و پانصد تني سيمان بارگيري شده بود و روز قبل كنده شده بود و رفته بود درياتر ايستاده بود.مجوز خروجش صادر شود.تمام تعطيلات اول عيد را كار كرده بوديم و در عوض بنا به قولي كه از قبل داده بودند،دهم تا چهاردهم را تعطيل كرده بودند.كشتي جديدي نيامده بود...
امتیاز کاربران به: قلعه پرتقالی
![Star Rating](https://www.bookcityonline.ir/img/EmptyStar.png)
![Star Rating](https://www.bookcityonline.ir/img/EmptyStar.png)
![Star Rating](https://www.bookcityonline.ir/img/EmptyStar.png)
![Star Rating](https://www.bookcityonline.ir/img/EmptyStar.png)
![Star Rating](https://www.bookcityonline.ir/img/EmptyStar.png)
![](../../../../../img/loading.gif)
برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.